دختر 12 سالهاي كه پس از آزار و اذيت پدر و نامادرياش، در بيمارستان تامين اجتماعي شهرستان گنبدكاووس بستري شده، در كما به سر ميبرد.
به گزارش «جامجم» سوم آبان ماه امسال، زن و مردي، دختر 12 سالهاي را به نام حميده كه بيهوش بود، براي درمان به بيمارستان تامين اجتماعي شهرستان گنبدكاووس بردند و از پرستاران براي نجات وي درخواست كمك كردند.
پرستاران وقتي با حالت پريشان اين زن و مرد مواجه شدند، كودك را از آنها تحويل گرفته به بخش مراقبتهاي ويژه بيمارستان منتقل و درخصوص علت حادثه از آنها سوال كردند كه آنان مدعي شدند حميده از پلههاي حياط سقوط كرده است.
به اين ترتيب، پزشكان تلاش براي نجات جان حميده را آغاز كردند كه متوجه شدند، ضربه محكمي به سر كودك اصابت كرده و آثار سوختگيهاي متعددي در بدنش وجود دارد و احتمال دادند وي مورد كودكآزاري قرار گرفته باشد.
جا ماندن كودك آسيبديده در بيمارستان
پس از اين حادثه، مشخص شد كه زن و مردي كه دختر 12 ساله را به بيمارستان منتقل كردهاند از محل متواري شدهاند و مسوولان حراست بيمارستان تامين اجتماعي، جستجوي خود را براي يافتن والدين كودك آغاز كردند كه بينتيجه بود.
موضوع به مركز پليس اطلاع داده شد و با حضور ماموران انتظامي گرگان، در محل بيمارستان، تحقيقات در اين ارتباط آغاز شد و ماموران پي بردند اين كودك با سيخ، اتوي داغ و سيگار سوزانده شده است.
مادر واقعي راز كودكآزاري را فاش كرد
در حالي كه تحقيقات در اين زمينه ادامه داشت، چند روز بعد زني به بيمارستان تامين اجتماعي گنبدكاووس مراجعه و خود را مادر حميده معرفي و تقاضاي ملاقات وي را كرد.
مسوولان بيمارستان نيز ماجرا را به پليس اطلاع دادند و اين زن كه ادعا ميكرد مادر كودك است، براي ادامه تحقيقات به مركز پليس منتقل و تحقيق از وي آغاز شد.
اين زن به پليس گفت: در يكي از روستاهاي گنبدكاووس زندگي ميكنم. چندي قبل به خاطر اختلاف با شوهرم، از يكديگر جدا شديم و وي با زن ديگري ازدواج كرد. دادگاه هم سرپرستي كودكم را به پدرش سپرد و از 8 ماه قبل شوهرم هر از گاه اجازه ديدار دخترم را به من ميداد. وقتي حميده را ميديدم، عاجزانه از من ميخواست او را نزد خودم ببرم، اما كاري نميتوانستم انجام دهم و مدام غصه ميخوردم، پدرش يك ماه بعد به من گفت ماهي يكبار ميتوانم دخترم را ببينم.
مادر حميده ادامه داد: هر بار حميده نحيفتر ميشد و روي دست و پاهايش آثار سوختگي ميديدم. وقتي هم كه از او ميپرسيدم، چه كسي كتكت ميزند، فقط گريه ميكرد و از ترس چيزي نميگفت تا اين كه یک بار گفت: پدر و نامادريام با سيم كتكم می زنند و با اتوي داغ، سيخ و سيگار بدنم را سوزانده و تهديدم كردهاند اگر ماجرا را بازگو كنم، مرا در منزل زنداني ميكنند.
پس از آن ديگر او را نديدم و پس از جستجوي فراوان متوجه شدم آنها منزل خود را تغيير دادهاند و خانواده و اقوام شوهرم اطلاعي از آنها ندارند، تا اين كه از طريق عموي حميده متوجه شدم فرزندم در بيمارستان بستري است.
به دنبال اين اظهارات، پروندهاي در دادسراي گنبدكاووس تشكيل و پدر و نامادري حميده به اتهام كودكآزاري تحت تعقيب پليس قرار گرفتند.بنا بر اين گزارش، حميده پس از يك ماه بستري بودن در بيمارستان، همچنان در حالت كما به سر ميبرد در حالي كه پليس هنوز موفق به يافتن مخفيگاه پدر و نامادري او نشده است.